کد مطلب:33560 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:97

زهد سرکشی های نفس را می میراند نه خود نفس را











نفس كافر صفت و كافر نعمت است و اگر به خود رها شود میل به پایین دارد. انسان ظلوم و كفار است. اینها اوصاف ذاتی ما آدمیان است و اگر رها شویم بنابر طبع به جانب سفل مایل می شویم.

ان نفسك لخدوع ان تثق یقتدك الشیطان الی ارتكاب المحارم

(غرر الحكم)

نفست حیله گر است، اگرش به حال خود بگذاری شیطان تو را به ارتكاب گناهان خواهد كشاند.

بنابراین:

لا ترخصوا لانفسكم (نهج البلاغه، خطبه ی 86)

خویشتن را آزاد نگذارید

دائما باید به آدمی ضربه بزنند تا از آن سو به این سو باز گردد. راه میراندن نفس، زهد است. یعنی باید نفس را با محرومیت دادن میراند. البته

[صفحه 134]

زهدورزی مراتب دارد. ظاهرا كلام امیرالمومنین (ع) در اینجا به مرتبه ی نخستین زهد ناظر است- یعنی گام نهادن در مسیر زهد. اما البته نفس در اثر زهد به جایی می رسد كه دیگر زهد ورزیدن برایش تكلف نیست، بلكه عادت است، خصلت و شخصیت او ثانوی می شود. در آن مرتبه دیگر شخص به حسب طبع زهد می ورزد. در مراتب اول باید تمرین كرد، باید گاهی پاره ای از دشواری ها را نیز تحمل نمود تا بعدا این دشواری ها آسان شوند. ولی به هر جهت خاصیت این زهد میراندن نفس است. البته این «میراندن نفس» به تعبیر امیرالمومنین (ع) میراندن سركشی های نفس است، نه میراندن نفس به طور كامل. خاموش كردن آتش سركشی است، نه خاموش كردن كل این آتش. بعضی از صوفیان ما معتقد بودند كه باید نفس را از بن كشت. این تعبیر درست و اسلامی نیست. آنچه از مجموع كلمات بزرگان و پیشوایان نیز برمی آید این است كه میراندن یعنی رام كردن سركشی ها، همین و بس. حكمت باری نیز در این است كه نفس آدمی تربیت شده باقی بماند نه آنكه از اصل بمیرد و از میان برود. داستانهایی كه از اخصاء صوفیان و راهبان رسیده است همه حاكی از آن سوء فهم است.


صفحه 134.